My Online Knowledge

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الاغ مرده» ثبت شده است

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد.


الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .


ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.


ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد.


ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد ، که استراحت کند.


در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد .وقتی که دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. به ناچار خودش برگشت پایین .


بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.


بعد ملا نصر الدین گفت: لعنت بر من که نمی دانستم که اگر خر به جایگاه رفیع و پست مهمی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد!!!



چاک از یک مزرعه دار در تگزاس یک الاغ خرید به قیمت ۱۰۰ دلار. قرار شد که مزرعه دار الاغ را روز بعد تحویل بدهد.


اما روز بعد مزرعه دار سراغ چاک آمد و گفت: «متأسفم جوون. خبر بدی برات دارم. الاغه مرد.» چاک جواب داد: «ایرادی نداره. همون پولم رو پس بده.»


مزرعه دار گفت: «نمی شه. آخه همه پول رو خرج کردم...»


چاک گفت: «باشه. پس همون الاغ مرده رو بهم بده.»


مزرعه دار گفت: «میخوای باهاش چی کار کنی؟»


چاک گفت: «میخوام باهاش قرعه کشی برگزار کنم.»


مزرعه دار گفت: «نمیشه که یه الاغ مرده رو به قرعه کشی گذاشت!»


چاک گفت: «معلومه که میتونم. حالا ببین. فقط به کسی نمیگم که الاغ مرده است.»


یک ماه بعد مزرعه دار چاک رو دید و پرسید: «از اون الاغ مرده چه خبر؟»


چاک گفت: «به قرعه کشی گذاشتمش. ۵۰۰ تا بلیت ۲ دلاری فروختم و 998 دلار سود کردم.»


مزرعه دار پرسید: «هیچ کس هم شکایتی نکرد؟»


چاک گفت: «فقط همونی که الاغ رو برده بود. من هم ۲ دلارش رو پس دادم.»