My Online Knowledge

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۴ مطلب با موضوع «سرگرمی» ثبت شده است

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده !


 به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،


در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند،


احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!


کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود !

یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟!


همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید !


قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم !


چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ،


فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!


تعدادی مرد در رخت کن یک باشگاه گلف هستند... . موبایل یکی از آنها زنگ می زند، مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر می گذارد و شروع به صحبت می کند.


همه ساکت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند!


مرد: بله بفرمایید...


زن: سلام عزیزم!... منم!... باشگاه هستی؟


مرد: سلام بله باشگاه هستم.


زن: من الان توی فروشگاهم یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟


مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر.


زن: می دونی از کنار نمایشگاه ماشین هم که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی که خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یکی از اون ها رو داشته باشم ...



مرد: چنده؟


زن: شصت هزار دلار!


مرد: باشه اما با این قیمتی که داره باید مطمئن بشی که همه چیزش رو به راهه!


زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای که پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره!


مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش!


زن: باشه بعدا می بینمت خیلی دوستت دارم.


مرد: خداحافظ عزیزم...


مرد گوشی را قطع میکند. مردهای دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند!


مرد: ببخشید این گوشی مال کیه؟!!!



سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند.


در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند.


یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.


همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند.


بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد.


آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

 
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند.


وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.


یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.


سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد.


چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا !!!

یکروز خانواده لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!


در نهایت خانواده لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!


پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.


لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!


 او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.


سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.


در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم.

مایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند.


در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد او در حالی که به مایکل زل زده بود گفت: « تام هیکل پولی نمی ده! » و رفت و نشست.
 

مایکل که تقریباً ریز جثه بود و اساساً آدم ملایمی بود چیزی نگفت اما راضی هم نبود.


روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیکلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست


و روز بعد و روز بعد…


این اتفاق که به کابوسی برای مایکل تبدیل شده بود خیلی او را آزار می داد. بعد از مدتی مایکل دیگر نمی تواست این موضوع را تحمل کند و باید با او برخورد می کرد. اما چطوری از پس آن هیکل بر می آمد؟


بنابراین در چند کلاس بدنسازی، کاراته و جودو و … ثبت نام کرد. در پایان تابستان، مایکل به اندازه کافی آماده شده بود و اعتماد به نفس لازم را هم پیدا کرده بود.


بنابراین روز بعدی که مرد هیکلی سوار اتوبوس شد و گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» مایکل ایستاد، به او زل زد و فریاد زد: «برای چی؟»


مرد هیکلی با چهره ای متعجب و ترسان گفت: « تام هیکل کارت استفاده رایگان داره ».

مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ 500 دلار است.


مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟


صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.


مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌


صاحب فروشگاه: طوطی وسطی 1000 دلار است. برای اینکه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد.


و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: 4000 دلار. مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟


صاحب فروشگاه جواب داد:‌ صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.

بعضی ها شاید دختر لبنانی بخواهند چرا که مهریه اش کمتر است و یا مهریه به صورت معجل و مؤجل گرفته می شود. معجل یعنی مثلا یک قرآن مهرش است که هر زمان خواست باید داده شود، اما مؤجل مهریه اصلی است که مثلا 100 سکه ایرانی یا انگلیسی بعد از 30 سال پرداخت شود و دختر تا قبل 30 سال نمی تواند آن را طلب کند.

یک گوز بی موقع به اندازه صد قرص اکس شادی افرین است .پس چرا اعتیاد ؟؟؟  بیاید به تفریحات سنتی روی بیاوریم .



من و داداشم برنامه ریختیم از این به بعد سر سفره شام و ناهار از پدر و مادرای مردم تعریف کنیم قبل اینکه ننه بابامون از بچه‌های مردم تعریف کنن .



Google Earth به شما این قابلیت رو میده که هر جای دنیا رو که خواستی ببینی، ولی شما چیکار میکنی؟ شما میری خونه خودت رو میبینی



هیچ‌کس گرسنه نیست، همه روزی چند وعده گول می‌خورند.



هر وقت از تنهایی لذت نمی برید ازدواج کنید آن وقت حتما از تنهایی لذت می برین .



توصیه به پدران و مادران گرامی: وقتی بچه تون اومد خونه عطر زده بود، آدامس هم می جویید، هیچوقت ازش نپرسین: سیگار کشیدی؟ مستقیم بزنین زیر گوشش .



دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که میتونه اشک آدمو در بیاره من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش اونم کاملا به اشتباهش پی برد



یارو میره سمعک بخره فروشنده میگه: همه جورشو داریم از هزار تومنی تا یک میلیون تومنی.

طرف میپرسه: هزارتومنی اش چطوری کار می کنه؟ فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط مردم با دیدنش بلندتر حرف می زنن!!!

 

1-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند

2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!

3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه

4- یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

5- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

6- دخترا می خوان سر پسرا کلاه بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن

8- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و .........هست.

9- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره.

10- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!

11- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!

12- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.

13- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.

14- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن

15- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا

16- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن!

17- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

18- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!

19- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!

20- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!

21- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

22- دختر ترشیده میشه اما پسر بلعکس رسیده تر میشه نه!!!!

23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و

در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!

(البته فحش دادن یکی دیگر از کارهای دختران است) بد وااااااا ...انجام ندید سو استفاده نشه هاااااا

زن : عزیزم تو سیگار می کشی ؟

مرد : بله

زن : روزی چقدر ؟

مرد : 3 بسته

زن : پول هر بسته چقدره ؟

مرد : 7000 تومن

زن : چند ساله سیگار می کشی

مرد : 15 سال

زن : بنابر این اگه هر بسته سیگار 7000 تومن باشه تو هم روزی 3 بسته سیگار بکشی 630000 هزار تومن هر ماه پول سیگار میدی

که در یکسال میشه 7560000 تومن درسته ؟

مرد : درسته

زن : اگه تو هر سال این پول رو نگه می داشتی توی 15 سال می شد 113400000 تومن درسته ؟

مرد : درسته

زن : می دونی اگه تو سیگار نمی کشیدی اون باعث می شد پولت هدر نره و الان می تونستی یه بنز بخری ؟

مرد : تو سیگار می کشی؟

زن : نه

مرد : پس اون بنز لعنتیت کجاست؟؟؟؟؟