My Online Knowledge

طبقه بندی موضوعی
بایگانی




چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت و ضعف مرض آنان نداشت.


این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح  و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.


به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.


در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و …


دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون ‌» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات را از پریز برق در آورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد ...!!




یکی از استادان رشته فلسفه، در یکی از دانشگاهها وارد کلاس درس می شود و به دانشجویان می گوید می خواهد از آنها امتحان بگیرد.


سپس صندلی اش را بلند می کند و می گذارد روی میزش و می رود پای تخته سیاه و روی تابلو، چنین می نویسد: ثابت کنید که اصلا این «صندلی» وجود ندارد!


دانشجویان، مات و منگ و مبهوت، هر چه به مغز شان فشار می آورند و هر چه فرضیه ها و فرمول های فلسفی و ریاضی را زیر و رو می کنند، نمی توانند از این امتحان سر بلند بیرون آیند.


تنها یک دانشجو، با دو کلمه، پاسخ استاد را می دهد. او روی ورقه اش می نویسد: «کدام صندلی؟»



پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد، او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد.


او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟


پزشک لبخندی زد و گفت: “متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم، و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم"


پدر با عصبانیت گفت: “آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو میتوانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا میمرد چکار میکردی؟”


پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: “من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده میگویم” از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم… شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است… پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد… برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه… ما به بهترین شکل کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا ”


پدر زمزمه کرد: نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است (عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد… خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید.


پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: “چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟


پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد: پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد… وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود، و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد، او با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند



 

اکثر افرادی که حقه های روانشناسی پشت پرده کازینو ها خبر ندارند، معتقدند : “اگر خوش شانس باشید، میتونید یکروز در کازینو، درآمد یکسال تان را بدست بیارید… فقط اگر خوش شانش باشید.” متاسفانه نه خودشان، بلکه هیچ شخص دیگری را نمی شناسند که دراز مدت، توانسته از کازینو ها یا به اصطلاح قمارخانه ها پول کسب کند. چرا؟ در این مقاله میخوانید…


کازینوها یا قمارخانه ها فعالیت های رسمی شان را از قرن 19ام و با ریشه از ایتالیا شروع کردند. خوشبختانه این نوع فعالیت ها در کشور ما ،ایران، ممنوع هستند اما در کشور های غربی مانند آمریکا، این صنعت، سالیانه 73$ بیلیون دلار درآمد دارد، یعنی به عبارتی روزانه 650$ هزار دلار درآمد خالص !


اما سوال اینجاست : چرا مردم با وجود ضرر های زیادی که از قمار کرده اند هرگز تا ورشکستگی از ان دست نمیکشند؟ دلیل آن حقه های روانشناسی است که این افراد پشت پرده کازینو ها از آن استفاده میکنند.

بعضی از این حقه ها در تبلیغات تلویزیونی نیز استفاده میشد تا محصولاتی خریداری شوند که حتی تا با امروز نیز از آن استفاده میکنند.


اما کازینوها ،از چه مهندسی و حقه های روانشناسی استفاده میکنند که مردم با اینکه ضرر میکنند، عاشق آن هستند و میخواهند تمام پولشان را خرج کنند؟ شما در این مقاله 9 حقه ی مرموز روانشناسی را میخوانید که کازینوها استفاده میکنند تا تمام پول مشتریانشان را به جیب بزنند.


توجه کنید که این حقه ها خلاف قانون نیستند و کاملا عادی هستند. اما نحوه استفاده آن و تاثیر آن ناخودآگاه در ذهن مشتری چنان قدرتمند عمل میکند که هرآنچه را در پشت پرده انتظار دارند مشتری ناخودآگاه و در خیالش به اراده خودش انجام میدهد.


متاسفانه اکثر مغازه ها، فروشگاه های زنجیره ای بزرگ و بوتیک ها نیز از این حقه ها در خفا استفاده میکنند. پس بهتر است آنها را بخوانید، یاد بگیرید و از آنها آگاه باشید تا هرگز فریب آنها را نخورید.



9 حقه ی مرموز روانشناسی که در کازینو ها استفاده میکنند تا مردم پول بیشتری خرج کنند :


آنها گذر زمان را از شما مخفی میکنند | شما بر هیچکدام از دیوارهای کازینو-ای ساعت نخواهید دید. هیچ پنجره ای رو به بیرون نخواهید دید تا متوجه روز و شب بودن نشوید. زیرا شما اگر ندانید چقدر وقت صرف آنجا کردید شاید هرگز بابت زمانتان هم پشیمان نشوید !
متاسفانه اکثر فروشگاه های بزرگ نیز از این حقه استفاده میکنند ،هیچگونه ساعت و پنجره و یا درهای شیشه ای بزرگ ندارند تا مشتریان گذران وقت را متوجه نشوند.


آنها وظیفه دارند مطمئن شوند، حتما همه حداقل یکبار برنده شدن را ببینند | در کازینو، اگر شخصی در یک بازی برنده شود و پول زیادی بدست آورد، آنها کاری میکنند تا همه آنرا ببینند، یک مدرک زنده از کسی که برنده شد ! برای این منظور با نورهای رنگی، صدای موزیک بلند و یک گوینده با لحنی شاد در حال دعوت کردن مردم به جشن کسی است که یک موفقیت بزرگ بدست آورده.
اگر آنها برنده شدند… چرا شما برنده نشوید؟ این دقیقا فکریست که آنها میخواهند در ذهن شما جریان داشته باشد.


آنها فرصت های بر سر راه شما قرار میدهند | در هرکجای کازینو، ماشین ها قمار وجود دارند. آنها کاری کرده اند که در هر فرصتی، هر لحظه که فکر قمار کردن در ذهن شما جاری شد، بدون کمترین وقفه پولتان را خرج کنید و به دنبال ماشین های قمار نگردید. برای مثال حتی در سرویس های بهداشتی، راهروها، درب خروجی و … نیز ماشین ها و بازی هایی قرار داده اند تا قمار کنید.


آنها با کلمه ی “رایگان” شما را تشویق به ماندن میکنند | در کازینوها، حتما یک اتاق برای صرف شام و نوشیدنی، کاملا رایگان وجود دارد. شما میتوانید به هر میزان که میخواهید غذا بخورید و نوشیدنی بنوشید…

اما چرا؟ تا حتی شده به خاطر صرف شام و نوشیدن بخواهید زمانتان را در کازینوها بگذرانید.


آنها از ژِتون به جای پول استفاده میکنند | آنها میدانند در ذهن شما “پول” اهمیت زیادی دارد زیرا شما با زحمت آنرا بدست آوردید و تصویر پول را به وضوح میبینید؛ اما درمورد ژتون (سکه های پلاستیکی با رنگ های مختلف که ارزشی برابر پول دارند اما فقط در کازینوها) هیچ ایده ای ندارید و ذهنتان نسبت به خرج کردن آنها کمتر به شما خرده میگیرد !تقریبا 99.9% افرادی که پولشان را به ژتون تبدیل میکنند، تمام ژتون هایشان را خرج میکنند و احتمال اینکه بعضی از ژتون ها را ببرند و تبدیل به پول نقد کنند کم است.

 
آنها میدانند شما هرگز محاسباتی انجام نخواهید داد | آنها از بازی هایی استفاده میکنند که به ظاهر از قوانین ریاضی پیروی میکند و به شما طوری تلقین میکنند که اگر خیلی زرنگ باشید میتونید این بازی را ببرید ! اما واقعا اینطور نیست. جو و محیطی که در آن بازی میکنید، اکثر اوقات همراه با صدای بلند، تجمع افراد و سرعت بالایی است.

 
آنها قدم به قدم شما را دنبال میکنند | در کازینوها از بدو ورود شما به کازینو تا خروج شما آنها شما را زیر نظر دارند. هر بازی را که بازی میکنید را نظارت میکنند. بعضا برای تحلیل، بعضا برای دستکاری بازی و یا اقدامات دیگر. اما اگر در یک بازی برنده شوید، فیلم شما را و تمام کسان دیگری را که در بازی برنده شده اند را فقط برای عموم نمایش میدهند.
در کشورهایی که صنعت کازینو مجاز است، هر فیلم یا تبلیغ و یا عکسی از کازینو ببینید، یک محیط شاد، مردم خندان و یک عالمه پول خواهید دید… دقیقا تصویری که شما حاضرید تمام پولتان را خرج کنید تا شاید آنرا بدست آورید.

 

آنها به شما توهم انتخاب میدهند | قماربازها و کسانی که میخواهند با پولشان قمارکنند حق انتخاب دارند وارد کدام کازینو شوند، کدام بازی را بازی کنند و کدام حرکت را انجام دهند…؛ این افراد تصور میکنند همان ابرقهرمانی خواهند بود که متفاوت از دیگران است، زرنگ تر است و بازی را برنده میشوند اما آنها نمیدانند فقط یک فرد معمولی مانند دیگران در کازینو هستند !
به هر میزان انتخاب قمارباز بیشتر باشد، به همان اندازه تصمیم گیری اش سخت تر میشود و به همان اندازه تصور خواهد کرد شانس برنده شدنش بیشتر میشود؛ اما اینطور نیست.

 

آنها به شما نوشیدنی های الکل دار پیشنهاد میکنند | افراد تحت تاثیر نوشیدنی های الکلی، ریسک های بیشتری انجام میدهند تا در حالت معمولی… این دقیقا چیزی است که صاحبان کازینو میخواهند و بابت آن هم حاضرند به مشتریانشان نوشیدنی های رایگان بدهند… یک دام خوب برای مشتری راضی.

دستور زیر را از خط فرمان اجرا کنید

systeminfo | find/i "install date"





یکی از مشکلاتی که کاربران ایرانی به دلیل سرعت پایین اینترنت خود زیاد با آن برخورد میکنند استفاده از سیستم ایمیل Gmail است؛ به طوریکه به دلیل تکنولوژی های به کار رفته در Gmail لود صفحات آن با سرعت بسیار کندی صورت میگیرد و یا اصلأ گاهی پیغام های خطایی نظیر 502 (temporary) نمایش داده میشود. اما شما برای دسترسی به Inbox خود در Gmail راه های دیگری نیز دارید! راه هایی که به وسیله آنها میتوانید به Gmail با سرعتی بسیار بالاتر دسترسی پیدا کنید. در این ترفند به معرفی 8 راه غیر متعارف برای دسترسی به سرویس Gmail میپردازیم.


بدین منظور شما میتوانید از هر یک از 8 آدرس مخصوص زیر به دلخواه استفاده نمایید.
هر صفحه دارای ویژگی های خاص خود است:


حالت پایه:
http://mail.google.com/mail/?ui=html


ورژن قدیمی:
http://mail.google.com/mail/?ui=1


حالت Secure یا امن:
https://mail.google.com


حالت Safe یا ایمن:
http://mail.google.com/mail/?labs=0


حالت موبایل:
http://mail.google.com/mail/?ui=mobile یا http://m.gmail.com


حالت آیفون:
http://mail.google.com/mail/x/gdlakb-/gp


:iGoogle gadget
http://www.google.com/ig/gmailmax


حالت عدم چک نمودن نوع مرورگر:
http://mail.google.com/mail?nocheckbrowser
(این حالت مخصوص زمانی است که نمیخواهید Gmail اتوماتیک نوع ورودی شما را تشخیص دهد و خود را با آن تطابق دهد).




مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد؛  ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید: ببخشید آقا ؛ من قرار مهمی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟


مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا  ۶ متری در طول جغرافیایی  "41 '21 37 درجه و عرض جغرافیایی "18 '24 17 درجه هستید.


مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.


مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید!؟


مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود ولی  به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟


مرد روی زمین : شما هم باید مدیر باشید.


مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید!!؟؟


مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید،  قولی داده اید و  نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.  و ضمنا اطلاعات دقیق هم به دردتان نمی خورد!!




در یکی از کلاس های دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود...


1) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم


2) شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات


3) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی


4) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟ " ، به این میگن روابط عمومی


5) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری


6) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری


7) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا


8) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا


9) شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار






آنتن‌های میله‌ای استفاده شده در مودم‌ها و روترهای وایرلس از نوع Omni-Directional یا همه طرفه هستند. بدین معنی که امواج وایرلس را به صورت ۳۶۰ درجه‌ای منتشر می‌کنند. چیزی شبیه به تشعشعات خورشید که تشعشعات خود را به طور مساوی در همه جهات منتشر می‌کند.


آنتن های Omni-Directional به جهت پوشش وسیعی که نسبت به آنتن های یک طرفه Semi-Directional و Highly-Directional ایجاد می کنند، برای ساخت Access Point ها و مودم‌های وایرلس به کار می روند.


یکی از موانع مهم در عبور امواج وایرلس ، اجسام آلومینیومی هستند . بنابراین با قرار دادن یک جسم آلومینیومی بشقاب شکل در یک طرف آنتن می‌توان از انتشار امواج در یک جهت خاص جلوگیری کرد و در عوض امواج فوق را در جهتی خاص تقویت و ارسال کرد . کاری که اینجا قوطی نوشابه برای ما انجام می‌دهد .



یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن کلاغه سفارش چایی میده چایی رو که میارن یه کمی شو میخوره باقی شو می پاشه به مهموندار.


مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟


کلاغه میگه: دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی!


چند دقیقه میگذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده باز یه کمی شو میخوره باقی شو می پاشه به مهموندار.


مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟


کلاغه بازم میگه: دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی!


بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره. خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه.


مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن. قهوه رو که میارن یه کمی شو میخوره باقی شو می پاشه به مهموندار. مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟

 
خرسه میگه: دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی.


اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که بندازنش بیرون.


خرسه که اینو می بینه شروع به داد و فریاد می کنه.


کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری.